سلام
الحمدالله رب العالمین. امــــروز " دوشنبه 13 شعبان" روز برات زندهها است. زمانی برای شکرگذاری برای نعمت سلامتی و حیاتمان.
شاید بدانید خراسانیها، هرسال نیمههای شعبان را (دوازدهم، سیزدهم و چهاردهم) به چراغ برات می شناسند.
برای کلمه "برات" چند معنا ذکر شده:
1- به معنی ﺍعمال نیک است.
2- نوشتهای و یا سندی که به کسی دهند و به استناد آن، چیز دیگری را بگیرند.
گویا وجه تسمیه " برات" آن بوده است که هر کس در آن عبادت کند و کار نیکی انجام دهد، از دوزخ خلاصی یابد. به تعبیر مجازی، سند آزادیاش از کیفر دوزخ صادر میشود. به قولی دیگر، شب برات، شب تعیین روزی افراد است و به تعبیر مجازی اسناد ارزاق آنان صادر و به حکم الهی عمر و رزق هرکس معین میشود.
از معانی دیگر کلمه برات میتوان به آزادی اموات اشاره کرد. مردم استان بر این باورند که اگر مردگان در دنیا نتوانستند توشهای برای آخرتشان جمع آوری کنند و در دیار باقی در بند ماندند، در این روزها چشم انتظار براتشان از سوی خانواده، دوستان، اقوام و خویشاوندانشان هستند، تا با توکل به خدا و توسل به ائمه اطهار علیه السلام و به خصوص امام زمان (عج) سند آزادیشان از دوزخ امضا شود.
گویا در گذشته در مشهد و شهرهای اطراف آن، چراغ برات سه روز خاموش نمیشد و اکنون هم در شب ها، آنها که برات را میشناسند، چراغشان خاموش نمیشود. هنوز هم فانوسهای قدیمی خاطره شبهای برات را یادآوری میکند.
در این روزها مردم با حضور بر سر قبور رفتگان و قرائت فاتحه و پخش خیرات، یاد و خاطره عزیزان درگذشته خود را گرامی میدارند. البته این رسم نیز مانند سایر سنتها در روستاها و شهرهای کوچکتر مفصلتر اجرا میشود. و علاوه بر حضور در آرامستانها برای پاسداشت یاد عزیزان درگذشته، اجرای مراسم براتخوانی (در این مراسم نوجوانان و جوانان روستا به خانه افرادی که به تازگی عزیزی را از دست دادهاند میروند و اشعاری را در یادآوری روز برات میخوانند و اهالی خانه نیز از آنچه در خانه موجود است مانند خرما، شکلات، نقل و نبات، عناب و گردو به آنها میدهند و بدینوسیله از آنها تشکر میکنند)
و پخت شیرینی و نانمخصوص ( پخت انواع نان های سنتی، مانند روغن جوشی، چلبکی، کماچ، ساچ و حلوا و پخش آن در بین مردم) را هم شامل میشود.
...
اغلب در شهرستانهای استان، مراسمی خاص برای هر کدام از این سه روز با عناوین مختلف برگزار میشود.
برات غریبان، برات اسرا، برات مسافران، برات زندهها و برات مردهها از عناوینی است که برای این سه روز در نقاط مختلف خراسان استفاده میشود.
عده زیادی معتقدند مردگان "آرامش قلب"، به زنده ها هدیه میکنند. گویا ایرانیان از دیرباز برای مردگان خود ارزش خاصی قایل بوده و بر همین اساس با برپایی مراسمهای مختلف سعی میکنند تا روح اموات را از خود راضی و برای آمرزش و مغفرت آنان دعا کنند.
و البته شاید اجرای این سنت پسندیده توسط خراسانیان، آنها را یاد مرگ میاندازد و تلنگری برایشان به وجود میآید تا هر لحظه، مرگ را در نزدیکی خود ببینند و از این فرصت باقیمانده حضورشان در دنیای فانی، نهایت بهره را ببرند.
و اما
روزسیزدهم شعبان در برخی شهرهای خراسان به برات زندهها شهرت دارد و مردم در این روز به شکرانه نعمت سلامتی به پخش شیرینی و شکلات میپردازند.
به اعتقاد ما خراسانی ها شب پانزدهم مهمترین شب از شبهای برات است و البته در فضلیت شب نیمه شعبان همین بس که در آیینهای دینی ما به اندازه شبهای قدر تلقی شده و سرنوشت انسان در این شبها رقم میخورد و دعا و طلب آمرزش کردن گناهان برای زندگان و مردگان میتواند در این شبها تاثیر بسزایی داشته باشد.
بیایید برای عاقبت بخیری همگان دعا کنیم.
در یک روز پاییزی در سال ١٩٠٦ دانشمند انگلیسی، فرانسیس گالتون، خانه خود را در شهر پلیموت به مقصد یک بازار مکاره در خارج شهر ترک کرد. گالتون ٨٥ ساله آثار کهولت را رفتهرفته در خود احساس میکرد اما هنوز از ذهنی خلاق و کنجکاو برخوردار بود، چیزی که در طول عمرش به وی کمک کرده بود به شهرت دست یابد. دلیل شهرت وی یافتههای او در موردِ وراثت بود که موافقان و مخالفان سرسختی داشت. در آن روز خاص گالتون میخواست در مورد احشام مطالعه کند. مقصد گالتون بازار مکاره سالیانهای بود در غرب انگلستان، جایی که زارعین احشام خود را از گوسفند و اسب و خوک و غیره برای ارزشیابی و قیمتگذاری به آنجا میآوردند.
حضور دانشمندی مانند گالتون در چنان جمعی غیرعادی مینمود. ولی باید توجه داشت که گالتون به دو چیز بسیار علاقه مند بود. یکی اندازهگیری پارامترهای فیزیکی و ذهنی و دیگری مطالعه در خصوص پرورش نسل.
گالتون که در عین حال پسرخاله داروین نیز بود شدیدا اعتقاد داشت که در یک جامعه تنها تعداد اندکی، مشخصههای لازم برای هدایت سالم آن جامعه را در خود دارند و از همین رو مطالعه مربوط به مسائل وراثت و نیز پرورش نسل، مورد توجه وی بود. او بخش بزرگی از عمر خود را صرف اثبات این نظریه کرده بود که اکثریت افراد یک جامعه فاقد ظرفیت لازم برای اداره جامعه هستند.
آن روز او در حالی که در میان غرفههای نمایشگاه مشغول قدم زدن بود به جائی رسید که در آن مسابقهای ترتیب داده شده بود. یک گاو نر فربه انتخاب شده و در معرض دید عموم قرار گرفته بود. هر کس که تمایل شرکت در مسابقه را داشت باید ٦ پنس میپرداخت و ورقهای مهر شده را تحویل میگرفت. در آن ورقه باید تخمین خود را از وزن گاو نر مینوشت. نزدیکترین تخمین به واقعیت برنده مسابقه بود و جوائزی به صاحب آن تعلق میگرفت.
٨٠٠ نفر در مسابقه شرکت کردند تا شانس خود را بیازمایند. افراد از همه تیپ و طبقهای آمده بودند. از قصاب گرفته که قاعدتا باید بهترین و نزدیکترین نظر را به واقعیت میداد تا کشاورز و مردم عامی بی تخصص. گالتون این گروه افراد را در مقالهای که بعدا در مجله علمی «طبیعت» منتشر کرد به کسانی تشبیه کرد که در مسابقات اسب دوانی، بدون کمترین دانشی در موردِ اسب ها و مسابقه و تنها بر اساس شنیدههایی از دوستان، روزنامهها و این طرف و آن طرف بر روی اسبها شرط میبستند.
اما یک چیز برای گالتون جالب بود، این که میانگینِ نظر افراد چیست. او میخواست ثابت کند چگونه تفکر افراد وقتی نظریاتشان با هم جمع شده و معدل گرفته میشود در صورتی که متخصص نباشند از واقعیت به دور است. او آن مسابقه را به یک تحقیق علمی بدل کرد. پس از این که مسابقه به انتها رسید و جوایز پرداخت شد، ورقههائی را که افراد بر روی آن نظرات خود را در خصوص وزن گاو نر منعکس کرده بودند از مسئولین مسابقه به عاریت گرفت تا مطالعات آماری خود را بر روی آنان انجام دهد.
مجموعا ٧٨٧ نظر داده شده بود. گالتون به غیر از تهیه یک سری منحنی آماری دست به محاسبه میانگینِ نظرات زد. او میخواست دریابد عقل جمعی مردم پلیموت چگونه قضاوت کرده است. بدون شک تصور او این بود که عدد مزبور فرسنگها از عدد واقعی فاصله خواهد داشت چرا که از دید وی افراد خنگ و عقب مانده در آن جمع اکثریت قاطع را تشکیل میدادند.
میانگینِ نظرات جمعیت این بود که گاو نر ١١٩٧ پوند وزن دارد و وزن واقعی گاو که در روز مسابقه وزن کشی شد ١١٩٨ پوند بود. گالتون اشتباه میکرد. تخمینِ جمع بسیار به واقعیت نزدیک بود. گالتون نوشت نتایج نشان میدهد که قضاوتهای جمعی و دموکراتیک از اعتبار بیشتری نسبت به آنچه که من انتظار داشتم برخوردارند. این حداقل چیزی بود که گالتون میتوانست گفته باشد.
در خصوص قضاوت «خرد جمعی» ذکر این مطلب ضروری است که نظر هر فرد دو عنصر را در درون خود دارد، اطلاعات صحیح و غلط. اطلاعات صحیح، از آن رو که صحیح اند، همجهتند و بر روی یکدیگر انباشته میشوند اما خطاها در جهات مختلف و غیرهمسو عمل میکنند. لذا تمایل به حذف یکدیگر دارند. نتیجه این میشود که پس از جمع نظرات آنچه که میماند اطلاعات صحیح است.
اقتباس از کتاب تحقیقی «خرد جمعی» نوشته جیمز سورویس کی