باورها و قسم ها بسیار زیبا و تحسین برانگیزاند . گرچه این روز ها سوگندنامه ها را اعتباری نیست نه اطباء و نه نمایندگان مردم ، اصلاً دیگر کمتر کسی پیدا می شد که بتوان به حرفش اعتماد کرد .چنان شده است که قسم ابزاریست برای فریفتن ساده لوحان . اما ای کاش چنین سوگند هایی ازروی صدق وصفا بیان می شد و تاهمیشه پابرجا می ماند .
آرمانگرایی
شخصی همیشه زیبا بوده و هست . در تصورت آنچه که می خواهی با پاک ترین
اندیشه می سازی و توسعه می دهی . و به تماشای جلوه های بی بدیلش می نشینی و
لذت می بری . اما روابط انسانی عموماً در قالب آرمانگرایی های شخصی نمی
گنجد . چرا که ، تفاوت ، خاصیت بشر است . چرا که انسان ها را قالب نمی زنند
و در یک خط تولید مونتاژ نمی کنند . حتی شبیه ترین انسانها تفکراتی متفاوت
دارند و به تبع آن آرمان هایی متفاوت . گمان هم اندیشی و هم آرمانی
مـطـلـق ، کوته اندیشی کودکانه ای بیش نیست . علاوه براین تغییر درذات
انسان است و همیشه اندیشه امروز ، اندیشه فرداها نخواهد بود . پس قسمی که
برای اندیشه یا احساس امروز یاد شود نمی تواند در تغییرات فرداها اعتبارش
را تضمین کند . به صرف این که امروز عاشق تو هستم تضمینی برای عاشق بودنم
در گذر زمان نیست . پس تضمین چیست ؟ مسلماً نه قسم یادکردن تضمین است و نه
به یادداشتن حس و اندیشه و باور های امروز . تضمین در جای دیگری شکل می
گیرد .
وآن تعهد است . تعهد یعنی اینکه من در درون خود قیدو قالبی می
سازم که از آن عبور نکنم . و همین است که تعهد سخت است . شاید هنگام ساختن ،
این قالب در نظر بسیار زیبا و دلنشین بیاید اما با گذر زمان به ناچار در
شرایطی هم قرارخواهم گرفت که این قالب خودساخته دیگر برایم تنگ است . باید
دست و پایم را جمع کنم . تغییرات آدمی امری اجتناب ناپذیر است اما قالب ها
سخت و انعطاف ناپذیر و عموماً بسیار شکننده . یا باید با هر تغییری به قالب
ضربه زد و آن را شکست و از قید آن رهاشد یا همیشه باید مراعات قالبت را
بکنی واین رعایت تنها وتنها با تعهدی در درون ممکن می شود . و تعهد است که
عقل و احساس را بکار می گیرد تا قالب را حفظ کند . امروز تورا مقایسه می
کنم با دیگرانی که دیروز نبودند یا من ایشان را نمی دیدم و در این مقایسه
ها دیگر مقام اول از آن تو نیست اما من بنا به تعهدو قالبی که برای خود
ساخته ام تورا همچنان در مقام اول می نشانم و می بینم . در قالب من تو
تاهمیشه اول خواهی بود چرا که در اینجا داور همیشه خودمن هستم . به گمان من
این تعهد امریست درونی وشخصی بدین معنی که هر شخصی می تواند این قالب را
برای خویش بسازد و مستقل از طرف رابطه خویش بدان متعهد بماند اما مسئله این
است که چرا شخصی خود را اینگونه به بند کشیده در حصار قالبی خود ساخته
متعهد سازد . اگرچه شاهد مواردی متناقض نیز بوده ام که این تعهد تنها از یک
سوی رابطه همچنان حفظ شده و ادامه یافته اما به شخصه معتقدم که این تعهد
تنها زمانی شکل می گیرد و استوار می ماند که از سوی طرفین رعایت شود . در
واقع بهتر است اینگونه بیان کنم که تضمین پایداری این (قالب تعهد) تنها
رعایت آن توسط طرفین است و به واقع این قالبی است که باید درشروع شکل گیری
یک رابطه توسط طرفین آن ساخته شود و شکستن این پیمان توسط هریک از طرفین
منجر به ناپایداری قالب و درنهایت شکسته شدنش توسط هر دو طرف خواهد شد .
پستو نوشت 1: شما هم تجربیاتتان را از گذرزمان بر سوگندهایتان بنویسید.با این تعمیم که همه سوگندها دوطرفه نیستند سوگند های یکطرفه و چندطرفه نیز هستند که شاید مشمول این تعهدات باشند یا خارج از این قید و قیود و تعهدات .
پستو نوشت 2: جهت یادآوری خوانندگان گرامی . شما نیز می توانید در بخش فالگوش وبلاگ همساده ها هر مطلب و حتی عکسی که مایلید ثبت نموده و با نام خود به اشتراک گذارید .